Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5759 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stockist
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockists
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
original equipment manufacturer
U
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
controlled company
U
شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
variable
U
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variables
U
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
locals
U
متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
local
U
متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
labeled cargo
U
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bears
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
participatory
U
شرکتی
a company of good standing
U
شرکتی با اعتبار
Freepost
U
پرداختبهایتمبرنامهتوسط شرکتی
joint
U
شرکتی مشاع
to hold a share in a business
U
در شرکتی سهمی داشتن
corporative
U
وابسته بشخصیت حقوقی شرکتی
Apple Computer Corporation
U
شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
clearing house
U
شرکتی که چکها را نقد می نماید
clearing houses
U
شرکتی که چکها را نقد می نماید
clearing houses
U
شرکتی که حسابها راتسویه میکند
clearing house
U
شرکتی که حسابها راتسویه میکند
to have a holding in a company
U
در شرکتی دارائی سهام داشتن
office grapevine
U
سخن چینی
[در دفتری یا شرکتی]
To lay the foundation of a company.
U
پایه واساس شرکتی راریختن
developer
U
شخص یا شرکتی که نرم افزار می نویسد
developers
U
شخص یا شرکتی که نرم افزار می نویسد
recapitalize
U
ترکیب سرمایه شرکتی راتغییر دادن
to shake up
[a company]
<idiom>
U
سازمان
[شرکتی را ]
اساسا تغییر دادن
privates
U
متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
freighter
U
فرد یا شرکتی که حمل کالا راانجام میدهد
freighters
U
فرد یا شرکتی که حمل کالا راانجام میدهد
factoring agent
U
فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
associated company
U
شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
corporator
U
گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
holding company
U
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
notify party
U
فرد یا شرکتی که باید به اواطلاع داده شود
private
U
متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
third
U
شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
thirds
U
شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
letter-box company
U
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
to overcapitalize a company
U
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
cybercafe
U
شرکتی که حاوی چند ترمینال متوسط به اینترنت است
proprietary company
U
شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
layman
U
خارج از حرفه یا فن خاصی
particularism
U
دلبستگی بمرام خاصی
reliance on a document
U
استناد به مدرک خاصی
particularity
U
بستگی بعقاید خاصی
referring to a document
U
استناد به مدرک خاصی
laymen
U
خارج از حرفه یا فن خاصی
mutual fund
U
شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
mutual funds
U
شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
special administration
U
اداره قسمت خاصی از ترکه
mean
U
معنی ومفهوم خاصی داشتن
interspecific
U
واقع در بین دستههای خاصی
dead
U
[چوبکاری بدون ویژگی خاصی]
laic
U
شخص که علم خاصی را نداند
dialects
U
نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
stylize
U
به روش یا سبک خاصی دراوردن
dialect
U
نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
meaner
U
معنی ومفهوم خاصی داشتن
interspecies
U
واقع در بین دستههای خاصی
attitudinize
U
حالت خاصی بخود گرفتن
intonate
U
بااهنگ خاصی ادا کردن
intonate
U
با لحن خاصی تلفظ کردن
meanest
U
معنی ومفهوم خاصی داشتن
holding company
U
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
selectively
U
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
specifying
U
جنبه خاصی قائل شدن برای
blinds
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
facies
U
منطقه مناسب رشدحیوان یانبات خاصی
selective
U
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
blinded
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
specify
U
جنبه خاصی قائل شدن برای
for no p reason
U
بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
block
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blind
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blocks
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
specifies
U
جنبه خاصی قائل شدن برای
blocked
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
stationery
U
شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد
puts
U
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
put
U
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
dd name
U
برچسبی که دستور تعریف خاصی را مشخص میکند
dedicated
U
کامپیوتری که فقط برای مقصود خاصی است
doctrinaire
U
کسی که تابع دکترین خاصی است اصولی
attachment
U
وسیلهای که به دلیل خاصی به ماشین وصل است
putting
U
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
sig
U
علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند
Sun Microsystems
U
شرکتی که سیستم برنامه نویسی gava را توسعه داد که در صفحات وب گسترده به کار میرود
toneme
U
لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
doped
U
قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است
code
U
سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
dedicated
U
برنامه یا تابع یا سیستمی که برای استفاده خاصی است
engine
U
بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
local
U
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
demarche
U
عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
integral
U
وسیله جانبی یا طرح خاصی که در سیستم نصب شده است
case law
U
رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
locals
U
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
common carrier
U
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
terrane
U
طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
pact
U
نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pacts
U
نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pitch
U
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
areas
U
بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
pitches
U
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
area
U
بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
Intel
U
شرکتی که اولین ریزپردازنده موجود را ساخت . و نیز پردازنده هایی ساختند که در IBMPC و کامپیوترهای سازگار استفاده میشود
acupressure
U
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
boot
U
دیسک خاصی که حاوی برنامه راه انداز ونرم افزار سیستم عامل است
processor
U
ریزپردازنده جدا در سیستم که حاوی توابع خاصی تحت کنترل پردازنده مرکزی است
hot dog skiing
U
اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
in wards
U
کالای رسیده
stolen goods
U
کالای مسروقه
business goods
U
کالای تولیدی
labeled cargo
U
کالای ویژه
luxury good
U
کالای لوکس
smuggled merchandise
U
کالای قاچاق
class ii property
U
کالای طبقه 2
the goods in question
U
کالای موردبحث
bonded good
U
کالای گمرکی
knit goods
U
کالای کش بافت
jetsam
U
کالای اب اورد
inferior good
U
کالای پست
flotsam
U
کالای اب اورده
consumer goods
U
کالای مصرفی
general cargo
U
کالای معمولی
goods in pledge
U
کالای گروی
smuggled goods
U
کالای قاچاق
frustrated cargo
U
کالای سرگردان
free good
U
کالای رایگان
fakement
U
کالای قلب
end item
U
کالای ضروری
economic good
U
کالای اقتصادی
easy commodity
U
کالای نا مرغوب
final goods
U
کالای نهائی
purpose made
U
کالای سفارشی
normal good
U
کالای عادی
scaron
U
کالای کمیاب
normal good
U
کالای معمولی
consigned inventory
U
کالای امانی
consumer brand
U
کالای پر مصرف
consumer's goods
U
کالای مصرفی
goods afloat
U
کالای در راه
giffen good
U
کالای گیفن
naval stores
U
کالای دریایی
importing
U
کالای وارده
dead stock
U
کالای بنجل
frustrated cargo
U
کالای متروکه
delivery
U
کالای ارسالی
merchandise
U
کالای تجارتی
Contraband goods.
U
کالای قا چاق
rip-offs
U
کالای قلابی
class i property
U
کالای طبقه 1
consignment
U
کالای امانی
consignments
U
کالای امانی
consignment
U
کالای ارسالی
importing
U
کالای رسیده
shipment
[American]
U
کالای ارسالی
imported
U
کالای وارده
import
U
کالای وارده
contraband
U
کالای قاچاق
import
U
کالای رسیده
contraband
U
کالای غیرمجاز
commodities
U
کالای مصرفی
commodity
U
کالای مصرفی
wage good
U
کالای مزدی
imported
U
کالای رسیده
stapled
U
کالای عمده
limited edition
U
کالای محدود
limited editions
U
کالای محدود
rip-off
U
کالای قلابی
shoddy
U
کالای تقلبی
staple
U
کالای عمده
stapling
U
کالای عمده
office
U
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
over capitalised
U
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
offices
U
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
phonetician
U
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
programs
U
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program
U
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
hotspot
U
فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
wreckage
U
کالای بازیافتی از کشتی و.....
shipment
U
کالای در حال حمل
shipment
[American]
U
کالای ارسال شده
delivery
U
کالای ارسال شده
importable
U
کالای قابل واردکردن
inwards
U
واردات کالای رسیده
consignment
U
کالای ارسال شده
inbound cargo
U
کالای تخلیه نشده
finished product
U
کالای اماده فروش
opportunity cost
U
هزینههای کالای تولیدی
to make a market of
U
با کالای دیگرمعاوضه کردن
perishable
U
کالای سریع الفساد
commodity market
U
بازار کالای مصرفی
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
consignments
U
کالای امانت فروش
staple goods
U
کالای بسیار ضروری
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
ban item
U
کالای ممنوع الورود
Recent search history
Forum search
1
Evolution
1
coffee table conversation piece
1
کلمه assist در اصطلاح ساعت به چه معناست؟
1
what is Labbad
1
the financial condition or position of a business enterprise
1
veterans
2
Protozoa: entamoba coli cyst seen
1
shit answer
1
incubation
0
حق دخل و تصرف در کالا
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com